۱۳۸۶ آذر ۱۱, یکشنبه

پوپك

مي گويد بنويس و نگاهم ميكند، مثل جوانه هاي لوبيا ميان دستمال كاغذي.
قد ميكشم،
مي چرخم
مي پيچم
فكر مي كنم اگر آن دور ها ايستاده بودم و اينجا را نگاه مي كردم با خودم مي گفتم
چه قشنگ.

تهران سال 78

هیچ نظری موجود نیست: