۱۳۸۶ آبان ۲۰, یکشنبه

سالی که گذشت

وسط شلوغیها و خلوتیهای زندگی در این شهر نه چندان شلوغ ولی پر ماجرا، خبر می شوم که یک روز بیشتر تا پایان نمایشگاه
World press photo
باقی نمانده. اولین باری که این نمایشگاه در ایران در فرهنگسرای نیاوران برگزار میشد، هنوز در تهران بودم World press photo
مهمترین نمایشگاه سالانه ی عکاسی دنیاست در عرصه ی خبر.هر سال بعد از انتخاب عکسهای دریافتی از سراسر جهان در آمستردام ، عکسهای منتخب در این مجموعه به نقاط مختلف دنیا سفر میکنند، به یاد آوری وگرامید اشت تمام لحظه های گذشته ولی ماندگاری که در طول سال، جسته گریخته در خبرها دیده یا شنیده ایم . والبته حمایت و معرفی عکاسان خبری که در گوشه و کنار جهان به شکل حرفه ای در این زمینه فعالیت می کنند.
نمایشگا ه در ده بخش برگزار می شود. هر بخش سه برنده ی تک عکس و سه برنده ی عکسهای داستانی دارد.

ازایستگاه مترو می آیم بیرون. کلاه بارانی ام را میکشم روی سرم و تا خود نمایشگاه یکضرب میدوم. دانه های باران هر لحظه درشت تر می شوند.
نمایشگاه در یکی از معابر سر پوشیده
Down Town
تورنتو که از طراحی های معمار معروف اسپانیایی"سا نتیاگو کالاتراوا"ست برگزار شده. یک طراحی اسلامی اسپانیایی کاملا مدرن . همه در حال فرار به سمت سالنند. با سرعت از در ورودی می گذرم. بوی قهوه داغ همه ی حرصم را از این سرما از یادم میبرد!

عکس سال

بچه تر که بودم فکر می کردم خلبانها شجاع ترین موجودات روی زمینند. بزرگتر که شدم فکر کردم مسئولین فوکوس دوربین در سینما، شجاعترین موجودات روی زمینند و وقتی کاوه گلستان رفت با خودم فکر کردم عکاسان خبری شجاعترین موجودات روی زمینند!

زنی شیون میکند، رو به دستی ارغوانی از خونمردگی نه چندان طولانی . زن شکوه می کند با دستانی برگشته رو به آسمان. زن فریاد می زند در سوگ عزیزی از دست رفته در واقعه ی سو نامی .

آرکو داتا، عکاس هندی تبار، برنده ی جایزه ی بهترین عکس سال برای ثبت این لحظه می شود.
نزدیک به دویست هزار نفر در این فاجعه کشته یا ناپدید شدند.
با خودم فکر می کنم: چه خوشحالی تلخی! لذت بردن از این پیروزی نباید آسان باشد!

برنده اول تک عکس، بخش مو ضوعات روز

دور اول فقط نگاه می کنم. در این مرحله عادتی به خواندن روایت یا نام عکاس ندارم. ناخود آگاه جلوی یکی از عکسها می ایستم. مرا به یاد آنت می اندازد. آنت رومن رولان بعد از ملاقات پی یتای میکل آنز، وقتی وسط میدان سن پی یتروی رم، بدن نیم جان پسرکش را در آغوش گرفته !
مادری سیاه از آفریقا، بر بالین پسر مبتلایش به هپاتیت، نشسته و او را نگاه میکند. بهتر بگویم: به هم نگاه میکنند. به امیدی که بیشتر یک آرزوست. اولین باری را به یاد می اورم که با تمام وجود فهمیدم مهمترین لحظه های زندگی ام آن هایی اند که خیلی تنها زندگیشان کرده ام . لحظه هایی که به مدد مهر مادرم هم از دردشان کاسته نشد!
جیمز نچ وی، عکاس بینظیر یست. به گما نم بهترین عکاس خبری دنیاست. کارهای زیادی دیده ام، از استادان مسلم عکاسی . ولی هر بار که اینطور خشکم می زند، هر بار که اینطور نفسم میگیرد، نا خود آ گاه به سمت عکس می روم و نوشته ی ریز زیر آن را می خوانم! دوباره خود اوست ومن بدون اینکه اسمش را دیده باشم تشخیصش داده ام! شادی کودکانه ای راه گلویم را می بندد.

دخترکوچولویی ، با سر و صدا و خنده در میان نمایشگاه می دود وبرادرهمسن و سالش را تشویق میکند که دنبالش کند. سرم را می چرخانم به دنبال یافتن پدر و مادر این دو بچه! همه با دقت در حال نگاه کردن عکسها یند!

برنده ی اول داستان، بخش خبرهای لحظه ای

پیکری به خاک نشسته در میان ساحلی آرام در اندونزی.
باز هم سو نامی! در کل اندونزی بیشتر از 110 هزار نفر کشته وهشتصد هزار نفر بی خانمان شدند.
" دین سیول" عکاس استرالیایی برنده ی اول این بخش است.

برنده ی دوم داستان، بخش خبرهای لحظه ای

نگاهم روی عکس بعدی می لغزد. خیال نگاه کردن ندارم ولی چشمانم کار خودشان را می کنند. همه چیز در مرکز صفحه است. نگاهم از روی پیشانی اش میگذرد.بینی اش را نوازش می کند و روی خون خشک شده ی کنار گوشش می ایستد. پسر کو چولوی لا غر قشنگی است! می خواهم بروم ولی چشمهایم رها نمی کنند.مردی او را حمل می کند.پدرش نیست. مرد گریه میکند.
در اول سپتامبر2004، گروهی از شورشیان چچن، هزارو دویست نفر متشکل از معلمین، والدین و بچه ها را در مدرسه ی شهرکوچکی در روسیه، گروگان گرفتند وبرای جلوگیری از حمله ی ناگهانی پلیس اطراف مدرسه را بمب گذاری کردند. در انفجاری که بعد از دو روز اتفاق افتاد، 338 نفر کشته شدند که بیشترآنها از کودکان بودند!
یوری کزیرف عکاس روس، برنده ی جایزه ی دوم است برای این عکس.

دخترک همچنان با سر و صدا برادرش را به بازی دعوت میکند. زنی که می فهمم مادرش است بدون اینکه از جایش تکان بخورد با انگشت اشاره می کند: هیییییس!

اینها تنها قسمتی اند از بخشهای مختلف نمایشگاه.
داوران این مسابقه هر سال از میان بهترین و فعالترین عکاسان مطرح جهانی انتخاب می شوند . از میان عکاسان ایرانی رضا دقتی در سال 1998 عضو هیات داوران این مسابقه بوده است .
عطا کناره که در چهل و نهمین دوره ی این مسابقه برنده ی مقام دوم در بخش تک عکس خبری برای عکسی از زلزله ی بم بوده، یکی از معیارهای مهم انتخاب اثررا، استفاده ی زیاد مطبوعات از آن عکس در آن سال می داند.

در بخش دیگری تحت عنوان" مردم "، کلوز آپ مردی توجهم را جلب میکند. نزدیکتر میشوم. پلک بالایش با ظرافت به پلک پایین دوخته شده. لبهایش هم همینطور. با نخی ظریف و سیاه! می روم جلو: یک پناهجوی ایرانی مقیم هلند در اعتراض به پس فرستاده شدنش به کشور مادر، پلکها و لبهایش را به هم دوخته! به بازگشت به سرزمین مادری فکر میکنم و به این مرد وبه زخمش و دیگر فکر نمی کنم !
پال ریکر عکاس هلندی برنده ی جایزه ی دوم تک عکس در این بخش شده.

مادر جوانی در حالی که به یکی از نوزادهای دو قلویش نگاه می کند هر دو را در آغوش می فشرد. طی عمل جراحی در بیمارستانی واقع در واشنگتن دو قلوهای چهار ماهه از هم جدا می شوند. هردو زنده اند ولی پای یکی از آنها در اثراین جدایی برای همیشه معلول می شود.
کارول گازی عکاس امریکایی، برای تصویر کردن این لحظه، برنده ی جایزه ی سوم داستان درهمین بخش شده است.

در بخش پرتره عکس بسیار زیبایی هست از صورتی پوشیده شده با حریری نرم. قالب زیبای صورتی که از زیر حریر پیداست متعلق است به ستاره ی افریقایی تبارهالیوود شارلیز ترون . ا ین عکس برنده ی جایزه ی دوم این بخش است.

بخش ورزش

با لا تنه ای عضلانی درحال شیرجه زدن، میان آب آبی رنگ استخر است.
دو پای مصنوعی ر زمینه ی لاجورد کنار استخر خود نمایی می کنند. شنا گر اسپانیایی پارا المپیک ، قهرمان این لحظه است.
باب مارتین برای ثبت این زیبایی، این امید، این احترام به نفس، برنده ی جایزه اول تک عکس دراین بخش می شود.

با خودم فکرمی کنم شاید شجاعترین آدم دنیا همین قهرمان پارا المپیک باشد.

هیچ نظری موجود نیست: